آیا ما روشنفکریم؟!!

سلام!

روزی که ع.ارف کناره گیری کرد دوستم مسیج زد که : ع.ارف بر اساس خرد جمعی!!! کناره گیری کرد و اسطوره شد ، چن روز قبلش وقتی اومده بود مشهد بم گف بیا بریم گفتم "ش" جان عزیزدلم به من پول هم بدن حاضر نیستم اینجور جاها بیام .از اون اصرار و از انکار ... خلاصه اینکه در جواب مسیجش گفتم "ش" جان تصدقت خرد جمعی کیلو چنده آخه؟؟!!! باز میگفتی مصلحت جمعی یه چیزی که یه طومار 6-7 صفحه ای برای من فرستاد و منم دیدم با این بشر نمیشه بحث کرد و بیخیال شدم ؛ راستش خودمم نه تنها حوصله اینجور بحثا رو ندارم که اطلاعاتمم برای بحث کافی نیست و در تخصصم نیست اما این دوست من کلا تو خط افراط و تفریطه، مثل خیلی از ما ایرانی ها، که حالا بگذریم... 

ذهنم این روزها بدجوری رجوع کرده به حافظه تاریخیش و مدام داره گذشته سی.ا.سی رو شخم میزنه. از وقتی طرفداری دوستان و روشنفکرانو از ر.وح.انی دیدم و مسیج هایی که واسم میومد من باب این مسئله که رو.ح.انی فرزند خلف خ.ا.تمی ِ ، یاد دور دوم ریاست جمهوری خ.ا.تمی افتادم که ما ملت چقدر واسش جک میساختیم ،من اون موقع بچه بودم اما خیلی چیزا رو خوب یادمه ، اونموقع سریال زیر آسمان شهر پخش میشد و یکی از شخصیت ها اسمش بهرز خالی بند بود که بش میگفتن پیرپکاجکی ، دقیقا همین شده بود لقب خ.ا.تمی و لعن و نفرینی بود که ملت نثارش میکردن اما حالا ما ها شدیم طرفدار پروپا قرصشو اون شده فرشته نجات ملت و چه قربون صدقه هایی که نثارش نمیشه!!! اون آدم عوض شده ؟؟!!! چیزیش تغییر کرده؟؟!!! 

تو همون دوران بود که از ثروت بی کران رف.سن.جانی میگفتن و این که همه چی دست اونو بچه هاشِ ، همه ازش میترسن و چه جک ها که براش ساخته نمیشد ، دقیقا مثل خ.ا.تمی ، و حالا چه طرفداری ها و حمایت هایی که ازش نمیشه ...این آدم همون آدمه ، با همون ثروت، با همون بچه ها ،با همون قدرت...چی تغییر کرده؟؟!!!

از وقتی یادم میاد همیشه گفتیم و میگیم که آ.خو.ند ها سی.اس.تو و مم.لکتو به گند کشیدن و همیشه بد و بیراه بود پشت سرشون ، اما حالا ما این آدم ها رو انتخاب میکنیم ، ازشون اسطوره میسازیم ، بالا بالا ها میشونیمشون ، میگیم نه! فرق دارن اینا با اونا... چی عوض شده؟؟؟!!!

یاد تاریخ می افتم و مشروطه و مشروطه خواهان روشنفکر و درگیریها و مشکلات اون دوران ... به روشنفکرانی که خودشون رو بحق میدونستن در عقل کل بودن در امور و تصمیمات و انتخاب های مشروطه و فکر می کنم به عاقبت کار مشروطه و شباهت عجیبش به الان ... به خودمون ...به انتخاب هامون ...

دارم به این فکر میکنم که چی شد که ما اینقدر عوض شدیم؟؟!!! شرایط؟؟؟!!! آره شرایط کاملا عوض شده اما آیا شرایط ، آدم ها رو هم عوض میکنه؟؟!!! تفکرات یکسان در طول شرایط تغییر میکنن؟؟!! بدها خوب و خوب ها بد میشن؟؟!!! 

نمیدونم...

فقط اینو میدونم که ما ایرانی ها آدم های عجیبی هستیم ، خیلی عجیب ... و خیلی وقت ها بنا بر شرایط همه چیز و زیر پامون میذاریم حتا عقایدمون رو تا فقط رنگ جماعت باشیم ، ما خیلی زود بازی میخوریم ...خیلی زود آلت دست چن نفر میشیم... خیلی زود خفه میشیم... خیلی زود خودمون رو با هر شرایطی وفق میدیم ، یا حداقل اع.تراضی نمیکنیم...

عادت های خوب زیاد داریم اما عادت های بد هم کم نداریم... 

+ این روزها از این که صدا.و.سیما من و ملتمو خر فرض میکرد حالت تهوع بم دست میداد

++ من از خر فرض شدن بیزارم...بی نهایت بیزار...

+++ لطفا نوشته هامو بذارید به حساب غرغرهای ناشیانه یک دختر بیست و یک ساله...بی هیچ قصد و غرضی

++++ میترسم از این روشنفکر بازی های خودمون...

پی.عذرخواهی.نوشت : قرار بود اینجا فقط محلی برای طنز باشد و لاغیر ولیکن اینقدر توی این روزها ذهنم درگیر بود که آروم نمیگرفت...